چله نشینی کافه تیتر
از اعترافات مخملين تا تعطيلی کافه تيتر
جمهوری تیتر
یک هفته است که فکرم پیش آینه است. یک هفته است که میان قرن هفتم و دیروز و امروز میدوم. نمیدانم چرا حافظ و شاخ نبات رژه میروند جلو چشمم. خودشان را به ذهنم تحمیل میکنند. در گلگشت و مصلی راه میروند و حافظ در گوش نبات پچپچ میکند. بعد حافظ میرود تا دربار امیر مبارزالدین. امیر مبارزالدین از روزی که در میدان شهر تن از سر مست بواسحاق جدا کرد، مدام میفرستد پی حافظ و مدام نبات تنها میماند و تا آمدن حافظ، خودش را به پالودن شراب قرمز شیراز سرگرم میکند.
صندلی لهستانی
محمد سعیدی
به طور اتفاقي بود كه گذرم به نمايشنامه خواني افتاده بود ؛
آرزو مي كردم كه كاش صندلي كه روش نشستم چكي بود و حس كافكا بهم دست مي داد ، يا فرانسوي بود تا حس صادق هدايت
هر بار كه به كافه مي رفتم اسم هاي جديدي براي صندلي هاي لهستاني مي ساختم
كافه تقريبا شده بود پاتوق روزهاي بيكاريم ، واسه اينكه حس هاي قشنگي اونجا بهم دست مي داد
ديروز بعد از مدتها رفتم كه حس هميشگي رو پيدا كنم ؛ اما كافه رو تعطيل كرده بودن ، اين يعني پايان خط؟!!
.
.
.
سر راه رفتم و يه صندلي لهستاني دست دوم و با كلي چك و چونه خريدم ، كه حس ام ادامه دار باشه ./
چند ساعتي ميشه كه رو صندلي لهستاني تو اتاقم نشستم ، نه حس كافكا رو دارم نه كوپيلو نه شلبي ...
حس تنهايي و از بغض لعنتي كه گلوم و فشار ميده خوب حس مي كنم
آره صندلي هاي لهستاني اگه دور از آدمهاي خوب باشن ، اگه دور از بهنام و بي تا باشن ، هيچ حسي و بهت منتقل نمي كنن و هيچ ارزشي ندارن ./
هووي دولتي کافه تيتر متولد شد
آقاي صفار تبريک مي گوييم ؛ دوستان کارشان را به نحو احسن انجام دادند.اول خانه هنرمندان را زدند و بعد با چراغ خاموش کافه تيتر را بستند، تا سراي اهل قلم ماموريتش را در جهت کنترل حوزه شخصي روشنفکران به خوبيانجام دهد. بستن کافه براي دوستان شما کار يک شب بود که انجام شد،حتما جنابعالي آن شب خواب خوشي کرديد که بالاخره يکي از پايگاه هاي مخملين دشمن قسم خورده معدوم شد؛ اما مي دانيم هنوز خواب خوش نهايي مانده است؛ جمع کردن بساط مخملين علي دهباشي و بهروز غريب پور از خانه هنرمندان.خودتان که خوب مي دانيد کيهان کار خودش را بلد است،اگر بلد نبود براي کافه تيتر پرونده جداگانه اي درست نمي کرد،حضور خبرنگاران دوربين به دستتان که همه صحنه هاي مراسم افتتاحيه را ثبت و ضبط مي کردند و تنها همان يک روز افتخار حضور در کافه را به ما دادند امروز را رقم زده است.
فعلآ سراي اهل قلم راه افتاده است تا پاتوقي دولتي باشد براي کنترل روشنفکران و هنرمندان و نويسندگان.آقاي صفار ،ايده و اجراي پاتوق هاي دولت ساخته را بايد در رديف يکي از معجزات دولت نهم ارزيابي کرد که به طور حتم در صورت اطلاع مظلومان جهان ،همه انها با فرستادن خيل عظيمي از نامه ها خواستار انتقال فن آوري تخريب پاتوق هاي خودجوش روشنفکران و ساز و کار راه اندازي پاتوق هاي دولتي از ايران خواهند شد.
آقاي صفار کمر بندها را محکم ببنيد؛مسوليت اداره جهان در آينده بر عهده شماست!
قورباغه طلایی تعطیل شد
فواد خاك نژاد
سربازي انسان را از همه چيز دور مي كند ، از علايقش ، دلمشغولي ها و چيزهايي كه دوستشان دارد . بدترين قسمت سربازي هم اين قسمت است كه وقتي به مرخصي مي آيي ناگهان انبوه خبرهاي خوب و بد روي سرت انبار مي شود كه حتي تلكس خبرگزاري هاي معتبر جهان هم براي انتشار همه شان جا كم مي آورند . در يكي از همين روزهايي كه من به مرخصي آمدم يكي از اين خبرهاي لعنتي يخه ي من را هم گرفت . كافه تيتر براي هميشه تعطيل شد . خدايا بايد چكار مي كردم ؟ بايد به بهنام و بيتا زنگ مي زدنم ؟ آيا دلداري من فايده اي هم داشت ؟ خدايا ديوانه شده بودم . به حميدرضا علاقه بند تنبل و كورش ضيابري تنبل تر زنگ زدم و گفتم كه خبر تعطيلي هميشگي مسابقه ي قورباغه ي طلايي را يك جايي منتشر كنند . اما خب تنبلي اين حرفها را نمي شناسد و اين كار هم صورت نگرفت . خب ، همين جا اعلام كردم ديگر . ديگر رمقي براي برگزاري اين جشن ندارم . مسابقه اي كه خانه اش را از دست داده همان بهتر كه برگزار نشود . الان هم ترجيح مي دهم راجع به اين مسئله حرفي نزنم . دائم با خودم درگير بودم كه براي تعطيلي كافه تيتر بايد چه بنويسم كه حال بهنام و بيتا بيشتر از اين خراب نشود ؟ اصلا براي تسكين خودم چه بايد بنويسم ؟
يادم افتاد مصاحبه اي كه با بهنام و بيتا در مورد كافه - براي انتشار مجموعه اي در مورد كافه ها - انجام دادم هنوز لابه لاي نوشته هايم است . بهتر است به جاي افاضات نا اميد كننده ي من آن مصاحبه را بخوانيد در حالي كه همين الان شبكه ي خبر اعلام كرد وزارت بازرگاني قول بيمه شدن مرغداران مازندراني را داده است .
دوست داشتيد كافه تان را چه كسي به هم بريزد ؟
هيچ كس
وضعيت كافه تان را در دو سال بعد چنين روزي چطور تصور مي كنيد ؟
نمي دانم . اميدواريم پابرجا باشد و اوضاع از ايني كه حالا هست بهتر شده باشد . ولي خب چندان به دو سال بعد فكر نمي كنيم . تنها براي امسال برنامه داريم .
شما در خانه شام هم مي خوريد ؟
حاضري ، آن هم چون بهنام حتما شام مي خواهد .
اگر قرار بود از يكي از شخصيتهاي مشهور دعوت كنيد تا پاتوقش را كافه ي شما انتخاب كند چه كسي را انتخاب مي كرديد ؟
بهنام : بهرام بيضايي ، ايرج افشار
بي تا : ابراهيم گلستان ، سوسن تسليمي
رويتان مي شود بيست سال بعد به فرزندتان بگوييد به خاطر عشقمان كافه زديم و به همين دليل پول خريدن دوچرخه برايت نداريم ؟
نه ، به همين خاطر هم هنوز بچه نداريم
من با هنوزتان كاري ندارم ، اين طور فرض كنيم .
نمي توانيم فرض كنيم . تا وقتي پول نداشته باشيم بچه دار نمي شويم . شما هم لطفا اصرار نكنيد .
اين مصاحبه دو سال قبل از چاب مجموعه ام درباره ي كافه ها منتشر مي شود تا آن موقع كافه تيتر كجاست ؟ هست يا نيست ؟
اميدواريم باشد
اه ، شما چقدر اميدواريد ؟ مواظبش هستيد ؟ كافه را مي گويم .
قطعا مواظبش هستيم و خيلي هم اميدواريم به بقايش . تا جايي كه در دست تلاش مي كنيم كه بمانيم .
پاسداشت کافه تیتر
قفل، پلمپ، توقیف، مصادره ، ديگر چند سالی است که برایت غریبه نیستند. تو عادتت شده توقیفت کنند، قفلت زنند، مصادره ات کنند و درهای زندان را به رویت باز کنند. یادت هست روزی را که سوار موشک اجباری شدی تا تو را از قلمت، ایمانت، قلبت، کاغذت و شندرغاز حقوقت جدا کنند اما ندانستند که با جان و روحت کاری نتوانند کرد. تو از هیچکدامشان جدا نشدی و این بار دلتنگی هایت را در کافه ات گفتی؛ کافه ای که نامش را هم با قلبت عجین کردی. می دانم هرگز در مخیله ات نمی گنجید روزی تو را از این هم محروم کنند اما تو عادتت شده . مگر نه؟ همه چند سالی است عادت کرده ایم!
حراج بقایای کافه تیتر
چرا کافه تیتر تعطیل شد؟
هفتهای که گذشت هفتهی روزنامهنگاران بود. روزنامهنگاران هفتهی گذشته را با تعطیلی روزنامهی «هممیهن» و بعد توقف موقت فعالیت و سپس فیلترینگ «خبرگزاری ایلنا» پشت سر گذاشتند؛ در آخر هم پلمب دایمی تنها پاتوق خودشان: «کافه تیتر». بیتا صالحی و بهنام قلیپور روزنامهنگارانی بودند که بعد از تجربهی تعطیلی چندین روزنامه دست از روزنامهنگاری برداشتند و «کافه تیتر» را در زمستان سال ۸۵ در خیابان صبای جنوبی در تهران افتتاح کردند.اینجا بخوانید
لینک تازه
دلتنگی های شهر بدون تیتر
کافه محبوب ما یک روزنامه بود
نوشتم؛غلط کردیم
بی تا- چند روزی است که دوباره معتکف اداره اماکن هستم.اما نه برای دریافت جواز یا درخواست مهلت.این بار برای دریافت نامه فک پلمب؛ بین خانه و اماکن به سعی و صفا مشغولم! دیروز گفتند باید بروی و از گرفتن جواز در اتحادیه کافی شاپ داران انصراف بدهی تا نامه فک پلمب را دریافت کنی.بالاخره کار از محکم کاری عیب نمی کند.اگر فردا روزی شکایتی،چیزی شد باید دست خطم که از ادامه کار انصاف داده ام باشد تا مقصر خودم قلمداد شوم نه دیگران!
امروز صبح رفتم اتحادیه و انصراف دادم از همه چیز.متعهد شدم که دیگر از این غلط ها نکنیم (خودم و بهنام)،قول دادم که دیگر در مکان فعلی(کافه تیتر) نه دنبال کافی شاپ باشم و نه دنبال آب میوه و بستنی.
فردا هم قرار است بروم و ببینم آیا ریاست محترم اداره اماکن دستور فک پلمب را صادر و تکلیفمان را روشن کرده است یا نه.اگر نامه را بگیرم حداقل می توانیم وسایلی را که از خانه به کافه برده بودیم برگردانیم.بالاخره وقتی خانه نشینی،باید مثل یک کد بانوی خانه،همه وسایلت کامل باشد!پخت و پزهای امروزی بدون تکنولوژی سخت است.
سپاسگزاری
از همه دوستانی که در این چند روز، از طریق تلفن ،ایمیل،اس ام اس،و پست های وبلاگشان در داخل و خارج از کشور ما را شرمنده کردند، ممنونیم.اگر پاسخ ایمیل کسی را ندادیم،بگذارید به حساب تعداد زیاد ایمیل ها و دل و دماغ نداشتن ما.
خوشحالیم که کافه تیتر در این مدت کوتاه این قدر میان شما جا باز کرد.همه دوست ها و دوستی ها جدید را غنیمت می شماریم،تنها چیزی که از کافه برای ما مانده؛همین مهربانی دوستان است.
پاتوق سنجاب های جاسوس پلمب شد
بعد از توقیف روزنامه هم میهن و پس از پلمب کافه تیتر علی الحساب بیکار مطلق شدیم
بازتاب
تیتری که خاطره شد /علیرضا شیرازی
ما و وجدان بیدار جامعه/اصغر نوری
يادت به خير كافه تيتر/محمد مطلق
دلم برايش تنگ مي شود/حسنا معصومی
تیتر ِ آرام/بهار هاشمی
بدون تیتر !/رضا مهدوی
چه لطفی دارد نقش جسد را بازی کردن با تیراژبالا/محمد آقازاده
پاتوق روزنامهنگاران در محاق - فهيمه خضرحيدري/اعتماد ملی
به کدامین گناه ... /فراری
کافه ای در چند کوچه بالاتر/فرید کیا
دوره تيتر تمام شد/متن هایی برای هیچ
ارتکاب به روزنامه نگاری جرم است/چکامه بزرگمهر
مرثیه ای برای کافه تیتر/مجید توکلی
هم میهن کافه تیتر هم بسته شد/باران
پنجره اي پيدايش مي شود.../رویا بیژنی
کافه تیتر دیگرآماده پذیرایی نیست/محسن فرجی
یک لیوان چای و دوکلمه حرف حساب بدون دعوا!/مسعود ده نمکی
من و ما را دارند ديوانه ميكنند؟/یوسف علیخانی
پلمب شد خب./نرگس
ديگر كافه تيتر بي كافه تيتر/علی اکبر قزوینی
فردا تهران تیتر ندارد/علی زادمهر
کافه تیتر در خوشیمنترین روز پلمپ شد! /امین ثابتی
کافهتیتر هم به خاطراتمان پیوست/مریم مهتدی
سرانجام "کافه تیتر" نازنینِ ما پلمپ شد/امید ایرانمهر
بدرود خاطرات کافه. خوب نیستم/حسین نوروزی
عکس های پلمب کافه تیتر/سینا شعبانی
کافه تیتر؛خروج از برزخ/نیما افشار نادری
مرثیه بسرایم بر سر جنازه پر خاطره کافه تیتر/محمد آقازاده
کافه تیتر در آستانه 18 تیر به تاریخ پیوست/حمید رضا علاقه بند
واي بر حاكميتي كه با يك كافه 30 متري تهديد مي شود/رضا ولی زاده
کرکره کافه تیتر برای همیشه پایین کشیده شد/میترا خلعتبری
كافه تيتر پلمپ شد/خبرگزاری کتاب
اولین کافه روزنامه نگاران ایران "کافه تیتر" امروز پلمپ شد/محمد کاظم پور
كافه تيتر پلمپ شد/نیوشا دبیری مهر
متاسفم،همین
بی تا- چه قدر حیف شد؛هم میهن.
یک شنبه هفته گدشته خبر داد کافه تیتر پلمب می شود
کافه هنوز پا برجاست؛اما هم میهن نه!
نوبت ما کی فرا خواهد رسید.
علی الحساب فعلآ خیلی ها بیکار شدند.
علی الحساب عادت کرده ایم به اس ام اس های شوم.
علی الحساب خسته شده ایم از خبر های بد.
علی الحساب برای خودم، همه دوستان و همکارانم در روزنامه متاسفم.
علی الحساب...