صفحه اصلی | صفحه منو

نصیحت مختاباد

جناب سید ابوالحسن مختاباد بازرس انجمن صنفی زحمات فراوان کشیدند تا حق و حقوق 15 روزنامه نگار اخراجی از روزنامه توسعه گرفته شود .اما گویی مدیر مسوول محترم این روزنامه چندان مایل نیست علیرغم حکم قضایی مبنی برپرداخت کامل حقوق خبرنگاران به مفاد این حکم تمکین کند. اخرین نصیحت برادرانه مختاباد و انجمن صنفی به مدیر مسول روزنامه توسعه را می توانید
بخوانید
براي مدير مسول توسعه / بازي آخر را نبازيد
دبيري كميته حل اختلاف تجربه هاي فراواني را در اختيار آدمي قرار مي دهد ، اما بهترين وضعيت وقتي است كه روزنامه نگار بتواند بدون آنكه حيثيت روزنامه نگاري اش لكه دار و شخصيتش خرد و خاك شير شود حق الزحمه خود را به صورت كامل دريافت كند . من به رغم اينكه از پيروزي برو بچه هاي روزنامه توسعه خوشنودم ، اما راضي نيستم . چرا كه هنوز آنها نتوانستند حق و حقوق خود را دريافت كنند . در حالي كه هدف اصلي ونهايي از كار صنفي رساندن عضو صنف به حقي است كه قانون و قراردادها تعيين كرده اند. ضمن تشكر از برخي دوستان از جمله رضا ولي زاده كه مرا بيش از اندازه واقعي تلاشم شرمنده نوشته هاي خود ساخته اند .اميد دارم كه آقاي قلي شيخي از دنده لج به پايين بيايد و ماجرا را به جاهاي باريكتر نكشاند . اين مديرمسئول محترم بدانندكه قانون كف اخلاق است و در اخلاق اصل اول اين است كه آنچه برخود نمي پسندي بر ديگران نپسند. در اين ماجرا ايشان دو بار بازنده شده اند . اول بار بازي اخلاق را باخته اند ، درست همان زماني كه ۱۵ روزنامه نگار را اخراج كردند و البته حق آنها را ندادند . دوم بازي قانون را باخته اند . يك بازي ديگر مانده است و آن اينكه تن به قانون ندهند وبازي آبرو را نيز ببازند .در هر حال شنبه مهلت اين مدير مسئول گرامي به پايان مي رسد . عقلانيت حكم مي كند كه ايشان بپذيرند و پول بچه ها را بدهند . به ايشان و كساني كه اين نوشته را مي خوانند ياد‌آوري مي كنم كه جناب شيخ عطار (مدير عامل وقت همشهري )هم هنگامي كه آقاي توكلي از ايشان به دادگاه شكايت كردند تا زماني كه حكم نهايي دادگاه صادر نشده بود و حتي يك مدت بعد آن از پذيرش قانون سر باز زدند . اما وقتي در آخرين جلسه دادگاه به وكيل همشهري گفتم كه انجمن صنفي حاضر است هر لحظه كه ايشان بخواهند پادر مياني كنند ايشان با انجمن تماس گرفتند و گفتند كه حاضرند براي حل مشكلات في مابين سر ميز حل اختلاف بنشينند . جناب شيخ عطار از نيروهايي است كه به هر حال چندان همراهي فكري با ديدگاه هيات مديره فعلي انجمن ندارند اما به نظر من با توجه به اينكه درس سياست خوانده بودند تشخيص دادند كه جلوي ضرر را از هر جا بگيرند منفعت است و لذا گام در وادي اصلاح و حل اختلاف نهادند( در آينده نزديك كل ماجراي آقاي توكلي و آقاي شيخ عطار را درهمين وبلاگ خواهم نگاشت) . اما آقاي شيخي كه مدعي اصلاح طلبي هستند هرروز پيغام و پسغام ميدهند و متاسفانه پا پيش نميگذارند. بيمناكم كه ايشان به سرنوشت زاهدي(در مثنوي معنوي) دچار شوند كه هر روز كارهاي خلاف عقل و اخلاق انجام ميداد و شبانه از خدا مهلت مي خواست و توبه نميكرد تا اينكه يك روز عزراييل سر رسيد و به ناله هايش براي مهلت دادن توجه نكرد و جانش را ستاند

0 نظرات:

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.