صفحه اصلی | صفحه منو

بر سرش چتر گرفتم دیدم او باران است

دوست نو یافته ما : سمیرا مرادی از جمله کافه نشینهای پرو پا قرص تیتر هستش.روزی که عمران صلاحی امده بود ، سمیرا هم به همراه دوستانش برای کافه نشینی والبته تهیه گزارش به ما سر زد.یه گزارش خوب توصیفی تصویری سمیرا اولش اینجوری شروع می شه: بالاخره پاي شاعران(به قول خودشان خجالتي) هم به كافه تيتر باز شد. عصر سه شنبه 23 خرداد عمران صلاحي شاعر و نويسنده تواناي كشور ميهمان ويژه كافه تيتر بود.برويم سر اصل مطلبهنوز ساعت شش نشده بود که شاعر هزار و یک آینه دوستدارانش را مفتخر کرد و به کافه تیتر آمد. کافه ای که می گویند برای روزنامه نگاران است، اما شاعران و نویسندگان و مردم عادی هم از آن به خوبی استقبال کرده اند.چند دقيقه بعد از عمران صلاحي، محمد آقازاده روزنامه نگار هميشه در صحنه و باتجربه مطبوعات هم آمد و با حضورش باب يك بحث و گفتگوي درست و حسابي باز شد. كم كم ضبط صوت ها روشن شد و مصاحبه اي در مورد مصاحبه آغاز شد. صلاحي از تجربياتش در زمینه مصاحبه گفت و اينكه آن قدر مصاحبه كرده كه حساب از دستش در رفته. بعضي از اين مصاحبه ها خيلي بي اهميت و ملال آور بوده اند اما وقتي چاپ شده اند او خودش هم باورش نشده كه اين مصاحبه اوست. گاهي هم يك مصاحبه خيلي شسته و رفته انجام داده و وقتي چاپ شده اش را خوانده دوباره بهت زده شده، چرا كه خبرنگار آن را به بدترين شكل ممكن تنظيم كرده است.ادامه

0 نظرات:

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.