علي زراندوز
وقتي بيتا و شوهرش بهنام از سرگرداني، عدم امنيت شغلي و بازيهاي سياسي مطبوعاتي خسته شدند به پيشنهاد يك دوست كافهاي باز كردند و اسمش را هم گذاشتند كافه تيتر تا سر فرصت به رسمش (يعني كار فرهنگي در زمينه ادبيات و روزنامهنگاري) هم بپردازند! در يك ظهر داغ تابستاني خودمان را مهمان كافه تيتر كرديم و با بيتا صالحي بختياري، متولد 1354 و ليسانسه علوم سياسي به گفتگو نشستيم.او دوره كلاسهاي مركز مطالعات رسانهها را هم گذرانده و در روزنامههاي جوان، اعتدال و توسعه، هموطن، خبرگزاري آفتاب و سينا در كنار همسرش (و گاهي هم بدون حضور او) بهعنوان دبير سرويس، نويسنده و خبرنگار فعاليت كرده. صالحي درباره دلزدگياش از كار مطبوعاتي ميگويد: «ما تقريباً همه جا را تجربه كرديم و در هر دو جناح كار كرديم. ولي متأسفانه شغل مطبوعاتي فراز و فرودهاي زيادي دارد. شما يك روز سردبير هستيد و ممكن است فردا خبرنگار صفر شويد. مطبوعات هم وارد بازيهاي سياسي شدهاند كه ما نميخواستيم به اين دار و دستهها بپيونديم. آخرين جايي كه بوديم روزنامه توسعه بود و آنجا به ما ثابت شد كه 90درصد مديرمسؤولها اصلاً آدمهاي مطبوعاتي نيستند و صرفاً به خاطر مسائل سياسي يا مالي وارد اين كار شدند. روزنامهنگار مورد توهين و تحقير قرار ميگيرد...»پس اين زوج جوان تصميم گرفتند كاري را شروع كنند كه هم دنيا را داشته باشند و هم آخرت را؛ علاوه بر تأمين مالي بتوانند روابط و كار فرهنگيشان را هم حفظ كنند و ادامه دهند. زودتر گفتگو را بخوانيد چون اگر ما را ول كنند فقط پنج صفحه مقدمه برايش مينويسيم!
ادامه در وب سايت گل آقا
وقتي بيتا و شوهرش بهنام از سرگرداني، عدم امنيت شغلي و بازيهاي سياسي مطبوعاتي خسته شدند به پيشنهاد يك دوست كافهاي باز كردند و اسمش را هم گذاشتند كافه تيتر تا سر فرصت به رسمش (يعني كار فرهنگي در زمينه ادبيات و روزنامهنگاري) هم بپردازند! در يك ظهر داغ تابستاني خودمان را مهمان كافه تيتر كرديم و با بيتا صالحي بختياري، متولد 1354 و ليسانسه علوم سياسي به گفتگو نشستيم.او دوره كلاسهاي مركز مطالعات رسانهها را هم گذرانده و در روزنامههاي جوان، اعتدال و توسعه، هموطن، خبرگزاري آفتاب و سينا در كنار همسرش (و گاهي هم بدون حضور او) بهعنوان دبير سرويس، نويسنده و خبرنگار فعاليت كرده. صالحي درباره دلزدگياش از كار مطبوعاتي ميگويد: «ما تقريباً همه جا را تجربه كرديم و در هر دو جناح كار كرديم. ولي متأسفانه شغل مطبوعاتي فراز و فرودهاي زيادي دارد. شما يك روز سردبير هستيد و ممكن است فردا خبرنگار صفر شويد. مطبوعات هم وارد بازيهاي سياسي شدهاند كه ما نميخواستيم به اين دار و دستهها بپيونديم. آخرين جايي كه بوديم روزنامه توسعه بود و آنجا به ما ثابت شد كه 90درصد مديرمسؤولها اصلاً آدمهاي مطبوعاتي نيستند و صرفاً به خاطر مسائل سياسي يا مالي وارد اين كار شدند. روزنامهنگار مورد توهين و تحقير قرار ميگيرد...»پس اين زوج جوان تصميم گرفتند كاري را شروع كنند كه هم دنيا را داشته باشند و هم آخرت را؛ علاوه بر تأمين مالي بتوانند روابط و كار فرهنگيشان را هم حفظ كنند و ادامه دهند. زودتر گفتگو را بخوانيد چون اگر ما را ول كنند فقط پنج صفحه مقدمه برايش مينويسيم!
ادامه در وب سايت گل آقا
0 نظرات:
ارسال یک نظر