خبر فیلترشدن بازنگار را خودم به رضا دادم. اول فکر میکردیم ممکن است اشتباهی پیش آمده باشد یا مثلا به خاطر سرویسدهنده اینترنتی که ما مشترکش هستیم نمیتوانیم بازنگار را همراه با چند سایت دیگر باز کنیم اما بعد از 24 ساعت تلاش و تماس با دوستان ساکن نقاط مختلف تهران و شهرستانها و چند سرویسدهنده اینترنتی مطمئن شدیم که بازنگار خانه وبلاگهای فارسی زبان فیلتر شده است.
به نظرمن مسدود کردن سایتها و وبلاگها دیگر قضیه مهمی نیست چون علاوه بر هزاران فیلتر شکنی که هر کاربر ناشی میتواند از آنها برای عبور از فیلترینگ استفاده کند، نرم افزارهای مختلفی هم وجود دارند که خیلی راحت روی سیستم نصب میشوند و به واسطه آنها میتوان بدون محدودیت به دنیای پهناور اینترنت دسترسی داشت.
مهم این است که چرا حضراتی که در کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ نشستهاند هر روز به خیل کسانی که ناچارند بازی را عوض کنند میافزایند؟ من از نزدیک رضا ولیزاده و یکی دو نفر دیگر را که در کنار او امور بازنگار را سامان میدهند میشناسم و صحبتهای طولانیمدت آنها برای پرهیز از ایجاد هر گونه سوءتفاهم و فیلترینگ احتمالی سایت را شنیدهام. اما متاسفانه کسانی از بیرون از جمع رضا و همکارانش در بازنگار، فضا را به سمتی سوق دادند که باید گفت به راستی تلاشهای این سوی میدان در ایجاد و رفع سوءتفاهمات بینتیجهاند.
من و بهنام هم در کافهتیتر خیلی تلاش کردیم تا کسی دچار سوءتفاهمی نشود اما فایدهای نداشت و راستش حالا از آن همه تلاش مذبوحانه نادم هم هستیم. بازنگار فیلتر میشود چون بدون پرسه زدن و اتلاف وقت امکان رصد وبلاگستان فارسی را به راحتی در اختیار کاربران قرار میدهد. بازنگار فیلتر میشود چون بازتاب وبلاگهای مختلف فارسی زبان است. خبرهای پشت پرده، اخبار تازه، مسائل شخصی، دوستیها، دعواها و خلاصه همه آن چیزهایی که جمع شدنشان کنار هم میتواند برایندی از فضای سیاسی اجتماعی ایران بدهد در بازنگار قابل دیدن هستند.
نتیجه اینکه روزنامهنگاران بیکار میشوند، کارهای جنبیشان را به گناه گذشتهشان از دست میدهند، وبلاگها و سایتهایشان که تنها امکان به یاد ماندنشان هستند فیلتر میشوند، بیکاری، بیپولی، از یاد رفتن و ......از آن طرف هر روز خیل متقاضی است که میخواهد برود به جایی که کار هست، آرامش هست، ثبات هست، پول هست، آینده هست و به نظر میرسد که همه چیز هست. این که سرابی در کار هست یا نیست را نمیدانم اما هر روز میبینم که چه بچههای مستعدی از سر ناچاری و ناخواسته به چه وادیهایی کشیده میشوند. کاش کمیتهای هم تشکیل میشد تا دلایل این پشت پا زدنها به همه چیز را پیدا و آنها را اعلام ک
0 نظرات:
ارسال یک نظر