" مسعودده نمكي " در كافه تيتر است.بي حوصله ام ، خسته ام از تنازعهاي بي ثمر.از شجاعت هاي ويرانگر.تن مي زنم از چالشي كه واژه را خنجر مي كند، تن نمي دهم برنجانم و يا برنجم . تندي ها ، بد فهمي ها ، انگ زدن ها و... تا مرز جنون پيش مي بردمرا. ادامه
" مسعودده نمكي " در كافه تيتر است.بي حوصله ام ، خسته ام از تنازعهاي بي ثمر.از شجاعت هاي ويرانگر.تن مي زنم از چالشي كه واژه را خنجر مي كند، تن نمي دهم برنجانم و يا برنجم . تندي ها ، بد فهمي ها ، انگ زدن ها و... تا مرز جنون پيش مي بردمرا. ادامه
0 نظرات:
ارسال یک نظر