صفحه اصلی | صفحه منو

دلتنگی های شهر بدون تیتر

اوهام هفتگی - وهم اول: «کافه تیتر» برای تیتر نشینان تنها یک کافه نبود.تنها یک وجب محیط بسته پر از دود نبود که فنجانی قهوه بنوشی و بروی.در «کافه تیتر» زندگی جریان داشت.زندگی روزنامه نگارانی که از سحر تا شام قصه زندگی دیگران را می نویسند و از پیدا کردن «تیتری» زیبا برای گزارش هایشان خوشحال می شوند،«کافه تیتر» تمرین زندگی بود در بعدازظهرهایی که خستگی کار امانشان را می برید و آنان را ناگزیر می کرد به گوشه یی پناه برند تا آرامشی بیابند و رمقی بر داشته خویش بیفزایند تا شاید صبحی دیگر را پس از شام تیره شان بیآغازند.اما کسانی بودند که تحمل و تاب نیاوردند این زندگی را ... «کافه تیتر» قربانی تنگ نظری آنانی شد که معتقدند:«روزنامه نگار خوب روزنامه نگار مرده ست.»حالا در روزهایی که شهر تهران پس از یک سال و اندی هم نشینی با تیتر صبح هایش را بدون تیتر به نظاره طلوع آفتاب یخ زده می نشیند.تیترنشینان دلتنگی هایشان را نگاشته اند و نگاه مهربانتان را فرا می خوانند تا دل نوشته هایشان را به آغوش همدلی بپذیرید: «دلتنگی های شهر بدون تیتر را ...»
کافه محبوب ما یک روزنامه بود
قــــرار مســــدود داستان کوتاهی برای کافه تیتر
بالاخره به نبودنش عادت می کنیم آخرین گفتگو با بهنام و بی تای کافه تیتر

0 نظرات:

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.