صفحه اصلی | صفحه منو

نوشتم؛غلط کردیم

بی تا- چند روزی است که دوباره معتکف اداره اماکن هستم.اما نه برای دریافت جواز یا درخواست مهلت.این بار برای دریافت نامه فک پلمب؛ بین خانه و اماکن به سعی و صفا مشغولم! دیروز گفتند باید بروی و از گرفتن جواز در اتحادیه کافی شاپ داران انصراف بدهی تا نامه فک پلمب را دریافت کنی.بالاخره کار از محکم کاری عیب نمی کند.اگر فردا روزی شکایتی،چیزی شد باید دست خطم که از ادامه کار انصاف داده ام باشد تا مقصر خودم قلمداد شوم نه دیگران!
امروز صبح رفتم اتحادیه و انصراف دادم از همه چیز.متعهد شدم که دیگر از این غلط ها نکنیم (خودم و بهنام)،قول دادم که دیگر در مکان فعلی(کافه تیتر) نه دنبال کافی شاپ باشم و نه دنبال آب میوه و بستنی.
فردا هم قرار است بروم و ببینم آیا ریاست محترم اداره اماکن دستور فک پلمب را صادر و تکلیفمان را روشن کرده است یا نه.اگر نامه را بگیرم حداقل می توانیم وسایلی را که از خانه به کافه برده بودیم برگردانیم.بالاخره وقتی خانه نشینی،باید مثل یک کد بانوی خانه،همه وسایلت کامل باشد!پخت و پزهای امروزی بدون تکنولوژی سخت است.

8 نظرات:

ناشناس گفت...

نوشتید غلط کردیم اما ما می‌خوانیم غلط کردند !!

اگر نانوایی هم داشته باشید و یکسری آدم خواص (گیرم به خاطر هم محلی بودن یا سر راه بودن)‌از شما نان بخرند باید تعطیل کنید چه برسد به کافی شاپ

بیایید یک حسینیه تاسیس کنید برای روشنفکران بلکه چندی بر پا بماند !!

آرزوی سلامتی و آرامش و سرافرازی برایتان را دارم

ناشناس گفت...

بهنام و بیتای عزیز سلام...
من زیاد کافه تیتر نیومدم ولی به همون اندازه ای که دیگرون اومدن،کافه شما و خودتون رو دوست داشتم...اولین بار بعد از یه مدت دوری از شهر و دوستهای ادبی ام اومدم تا کمی ...و نمی دونید چه حسی داشتم وقتی برمی گشتم...فوق العاده بود...عالی بود...کافه تیتر برای من مثل وطن بود...جایی که توی این تهران بزرگ کمی دلتنگی هامو سبک کنم...
من نمی خوام این خبر رو باور کنم...می خوام فکر کنم که هنوز شما و کافه تیتر هستید و من می تونم وقتی دلتنگ بودم،وقتی غمگین بودم...
.........................
...........................
...............................
......................................
..........................................
...............................................

ناشناس گفت...

بهنام و بیتای عزیز سلام...
من زیاد کافه تیتر نیومدم ولی به همون اندازه ای که دیگرون اومدن،کافه شما و خودتون رو دوست داشتم...اولین بار بعد از یه مدت دوری از شهر و دوستهای ادبی ام اومدم تا کمی ...و نمی دونید چه حسی داشتم وقتی برمی گشتم...فوق العاده بود...عالی بود...کافه تیتر برای من مثل وطن بود...جایی که توی این تهران بزرگ کمی دلتنگی هامو سبک کنم...
من نمی خوام این خبر رو باور کنم...می خوام فکر کنم که هنوز شما و کافه تیتر هستید و من می تونم وقتی دلتنگ بودم،وقتی غمگین بودم...
.........................
...........................
...............................
......................................
..........................................
...............................................

ناشناس گفت...

بهنام و بیتای عزیز سلام...
من زیاد کافه تیتر نیومدم ولی به همون اندازه ای که دیگرون اومدن،کافه شما و خودتون رو دوست داشتم...اولین بار بعد از یه مدت دوری از شهر و دوستهای ادبی ام اومدم تا کمی ...و نمی دونید چه حسی داشتم وقتی برمی گشتم...فوق العاده بود...عالی بود...کافه تیتر برای من مثل وطن بود...جایی که توی این تهران بزرگ کمی دلتنگی هامو سبک کنم...
من نمی خوام این خبر رو باور کنم...می خوام فکر کنم که هنوز شما و کافه تیتر هستید و من می تونم وقتی دلتنگ بودم،وقتی غمگین بودم...
.........................
...........................
...............................
......................................
..........................................
...............................................

ناشناس گفت...

بهنام و بیتای عزیز سلام...
من زیاد کافه تیتر نیومدم ولی به همون اندازه ای که دیگرون اومدن،کافه شما و خودتون رو دوست داشتم...اولین بار بعد از یه مدت دوری از شهر و دوستهای ادبی ام اومدم تا کمی ...و نمی دونید چه حسی داشتم وقتی برمی گشتم...فوق العاده بود...عالی بود...کافه تیتر برای من مثل وطن بود...جایی که توی این تهران بزرگ کمی دلتنگی هامو سبک کنم...
من نمی خوام این خبر رو باور کنم...می خوام فکر کنم که هنوز شما و کافه تیتر هستید و من می تونم وقتی دلتنگ بودم،وقتی غمگین بودم...
.........................
...........................
...............................
......................................
..........................................
...............................................

ناشناس گفت...

ghol midam ye rooz khodam 2bare coffe titr ro zende konam...
oon vaght khabaretoon mikonam ta hame chiz ro az shoma yad begiram...

ناشناس گفت...

http://www.radiozamaneh.org/special/2007/07/post_256.html

ناشناس گفت...

http://www.radiozamaneh.org/special/2007/07/post_256.html

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.