صفحه اصلی | صفحه منو

خر انگاری رسانه ملی

بی‌تا- نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود و من و بهنام در خبرگزاری آفتاب سعی می کردیم در حد خودمان مانع انتخاب قالیباف به عنوان رییس جمهور شویم.

به پیروزی کاندیدایمان خیلی امیدوار بودیم و شاید اگر می‌دانستیم فرد دیگری برای این جایگاه تعیین شده،طور دیگری عمل می‌کردیم. من با قالیباف مشکل داشتم و دارم ، فقط به خاطر آدم‌های دور و برش، که می‌شناسمشان و می‌دانم در زیر آن چهره مخلصشان، چه لمپنیسم و سطحی گرایی نهفته است وگرنه مدیدرت موفق قالیباف - به خصوص بعد از قرار گرفتن در شهرداری تهران – را هر بی انصافی تایید می‌کند.

غرض از این مقدمه این است که امشب ساعت 7:45 شبکه اول سیما در برنامه «چراغ خاموش» میزبان شهردار تهران بود و به همین دلیل ما بعد از مدت ها پای تلویزیون نشسته بودیم. گزارش هایی که خبرنگار این برنامه برای نشان دادن مشکلات شهری به قالیباف و البته بینندگان –که نمی دانم چه تصوری از آنها دارند- تهیه کرده بود، آن قدر ناشیانه و وقیحانه بود که وادار به نوشتن این چند خط شدم.

گزارش‌گر چراغ خاموش که حالا یا سردبیرش به او این سوژه های احمقانه را داده و یا خودش به کشف آنها مفتخر شده بود، در خیابان های تهران چرخیده و هرکجا چاله چوله‌ای یا ترک خورد گی آسفالتی پیدا کرده بود آن‌ها را به عنوان نمونه‌هایی از نارضایتی ‌های چند موتور سواری که وجدان بیدار شهروندان تهرانی معرف یشدند، ارایه کرد. بعد از آقای دری نجف آبادی گفت که از قالیباف به خاطر قطع چند تا درخت،گلایه کرده بود و خلاصه به سبک برنامه 20:30 از کاه کوه ساخته و به خورد ملت داد.

به بهنام گفتم ، نمی دانم چرا هر وقت قالیباف به تلویزیون می آید سعی می‌کنند در لوای صحبت‌های شهروندان، همه عقده‌ها و ترس‌هایشان از آینده را مثل آوار بریزند روی سرش. اگر بقیه مدیران نظام را هم دعوت کنند و از کوچک‌ترین نارضایتی‌های مردم گزارش تصویری بگیرند که دیگر آبرویی برای کسی نمی‌ماند.

امروز داشتم با یکی از روزنامه نگاران قدیمی صحبت می‌کردم که حرف به تلویزیون و برنامه 20:30 و لجن پراکنی‌ها و رعایت نکردن اخلاق حرفه‌ای از سوی این برنامه کشید. او می‌گفت: این برنامه اجازه دفاع به آدم‌هایی را که به آنها تهمت می‌زند نمی‌دهد و البته اخیرا پا در کفش روزنامه ها کرده است. امروز اما«چراغ خاموش» این اجازه را به قالیباف داد که از شهرداری تهران و خودش دفاع کند و مردم را به کسانی را که به رسانه‌ملی – برای رسیدن به اهداف خود و هم حزبی‌هایشان- ابزار گونه نگاه می‌کنند بخنداند.

این را برای دفاع از قالیباف ننوشتم، فقط خواستم نسبت به برنامه‌های غیر اخلاقی سیما- به قول خودِ صدا و سیمایی‌ها- اعلام انزجار کرده باشم. بعضی وقت ها تلویزیون دیدن،حداقل برای به روز کردن وبلاگ بد نیست.

1 نظرات:

ناشناس گفت...

نوشته شما را خواندم. به نظرم جالب آمد. وبلاگ توپی دارید, با یک شام دسته جمعی چه طورید؟ با تبادل لینک چی؟ خوبید؟ من خوبم مرسی. بهنام خوب است؟ راضی هستید؟ بداخلاقی نمی کند؟ شکر.... والله قصدم از این نوشته, اشاره به بهنام بود که چه قدر دوست داشتنی است. به ما شام بدهید نهار بدهید... ما گرسنه ایم. در ضمن وبلاگ توپی دارید

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.