صفحه اصلی | صفحه منو

نان و بیهودگی

غم نان و بیهودگی در سفره ما فراوان است؛ این تنها سفره‌ایست در این خانه که هیچ مهمان ندارد.
صادقانه می‌گوییم، اما شما باور نکنید.

6 نظرات:

ناشناس گفت...

واقعا؟ بچه‌ها اگه گشنه هستید تو رو خدا بگید من نون بیارم.. آره؟ تعارف نکنید... خیلی ناراحتم کرد این مطلب... ای بابا

ناشناس گفت...

آورد قرص نان
اين است قهرمان

ناشناس گفت...

سلام بی تای عزیز . دلم برای شما و کافه خیلی تنگ شده . از وقتی کافه بسته شد احساس می کنم تو غربتم و جایی برای لحظه های تنهاییم ندارم. خیلی از کافه ها رو تجربه کردم اما نشد. کافه تیتر برای من یه چیز دیگه بود . کاش می شد ببینمتون. دلم برای کافه تیتر و صاحبان آشنا و دوست داشتنیش برای نمایشنامه خوانیهاش برای جمع آدمهای غریبه که زود به آشنا بدل می شدن تنگه.

ناشناس گفت...

سلام. نمی دانم چرا اما دوستتان دارم. ماهمه گرفتاریم.

Unknown گفت...

salam khanume bita chera javabamo nadadid?:(
yani shoma alan dige khodetun hich cafe e nemirid dige chon male khodetun baste shode? man faghat chanta cafeye bahal mikham nemishnasi??:( che bad shansam ke cafeye bahale shoma baste shod:((

ناشناس گفت...

سلام با داستانی از علیرضا رضوی در قسمت آثار اعضا به روز هستیم و منتظر نظرات خوب شما .
http://kanoondastan.pib.ir

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.