صفحه اصلی | صفحه منو

روزهای بد و پر از مرگ

قرار بود با یکی از بچه های اعتماد ملی برنامه ای بگذاریم و همدیگر را ببینیم ، زنگ که زدم تا دیدارمان را اوکی کنم دیدم دارد گریه می کند و صدای قرآن می آید . عذرخواهی کرد و گفت یکی از بچه های روزنامه فوت شده شده ، باشد برای بعد .
به یاد داوود افتادم ، دلم ریخت . کی فوت شده ؟ مهران قاسمی .
باورم نمی شد ، جوان تر از این ها بود که بتوان باور کرد .به یاد پدرش افتادم که در همسایگی ماست و صبح ها که من و بهنام از خانه بیرون می رفتیم روی صندلی های محوطه نشسته بود و اعتماد ملی می خواند و سارا که در جوانی ...
خدا نصیب نکند ، صبر را که دیگر باید بدهد .

10 نظرات:

ناشناس گفت...

مطلب زبایی بود دوست عزیز.
خوشحال می شوم به کلبه درویشی من هم سری بزنید و من را از نظرها وانتقادهای سازنده تان بهره مند کنید.

متشکرم

سپاس
دستانتان پر توان

http://masih.faradokht.com/
الهام

ناشناس گفت...

چهارمین جشنواره انتشارات روابط عمومی های کشور 26-28 اردیبهشت 1387 توسط انجمن متخصصان روابط عمومی برگزار می شود . نشانی اینترنتی انجمن www.prsa.ir

ناشناس گفت...

سلام
نه خسته!
خبر فوت "مهران" عزیز واقعا روح من را آزرد. یادش گرامی.
راستی این بلاگ دیگر به جای سایت است؟

ممنون
شاد زی مهرافزون

ناشناس گفت...

این گل...
همانروز که از شاخه جدا شد، مرده بود؛

پیش از آنکه از سرما یخ بزند/

ناشناس گفت...

سلام
مدتی بود که کافه تیتر به گوشم میخورد حتی خبر بسته شدنش را هم شنیده بودم ....
برای منی که دور از پایتختم کافه تیتر را دیدن آرزوست !!
از نویسای ما نیز دیدن کنید.

ناشناس گفت...

سلام
دوست دارم بیام پیشتون
...
..
.

ناشناس گفت...

راستی من اینجا هم می نویسم

http://www.bluelightsea.persianblog.ir

خوشحال میشم سر بزنید بهم . اما یه روز حتما میام ببینمتون

YUMMY گفت...

امیدوارم بزودی بیام و ببینم یک مطلب شاد نوشتی!

ناشناس گفت...

مجله الکترونیکی امضا ویژه ادبیات امروز ایران منشر شد ...منتشر آثار و نظرات شما هستم

ناشناس گفت...

چرا نمی نویسین؟ کشتین ما رو از انتظار

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.