نوشتن در وبلاگ، دیگر برایمان "مناسبتی" شده است؛ مرگ دوستی، دستگیری رفیقی و حالا دو سالگی کافهتیتر.
به بهنام قول دادهام سیاه ننویسم. راستش خودم هم موافقم. در مورد کافه تیتر، اگر چه مثل آن مردان ترکمن رمان"آتش، بدون دود" نادر ابراهیمی که به هنگام جنگ و وداع، به زنانشان می گفتند "فرزندم را با کینه بزرگ کن"، همیشه تلخی این حادثه را در قلبمان زنده نگاه خواهیم داشت، اما همه ماجرا در بستن کافه خلاصه نمیشود.
در کافه تیتر رفاقتهای زیادی شکل گرفت، دوستیهای کمتری رو به سردی رفت، روابط زیادی محک خوردند، تجربیات بسیاری آزموده شدند و باورهای خامی، پختند و سوختند.
کافه تیتر برای ما مرحله ای از زندگی بود که به تمامی آن را زیستیم و آن چه از آن دوران بدست آوردهایم، چراغ بقیه زندگی مان خواهد بود.
آدمهای تازه با دنیاهای بزرگ و کوچکشان و مقتضیات کاری نو در طول یک سال و نیم، شیوه زندگی، تفکر و برخورد اجتماعی ما را دگرگون کرد.
وقتی به آن دوران فکر میکنیم میبینیم فارغ از مشکلات مالی- که منطق آغاز کاری نو با بنیه اندک مالی بود- تجربه جدید و شیرینی را پشت سر گذاشتیم. آن چه از کافه تیتر نصیب ما شد خیلی بیشتر از چیزهایی بود که از دست دادیم.
در نگاه به دوران یک سال و چندی کافه، ندامتی، افسوسی و حسرتی جدی آزارمان نمیدهد و این خود، خوشبختی بزرگی است.
از کسی هم گلایهای نداریم و وقتی آدمها را در موقعیتهای دشوار زندگی امروز- خصوصا در فضای مصیبت بار فرهنگی- مرور میکنیم میبینیم نباید از کسی توقعی داشت. خودمان هم که همه تلاشمان را برای حفظ استقلال، آبرو و بودن کافه انجام دادیم، پس دیگر جای بحث و گلایهای نمی ماند.
امشب دوستان عزیز دوران کافه و قبل از آن، برنامه کوچک دوستانهای در یکی از کافههای شهر ترتیب دادهاند تا به یاد نشستهای کافه تیتر، دور هم جمع شویم. از همه آنها ودیگرانی که در این روزها با تلفن و نوشتن مطلب در وبلاگهایشان، به ما ابراز لطف کردند و یاد کافه خودشان را زنده نگه داشتند سپاسگزاریم.
کافه تیتر، امروز به یک سوپر مارکت تبدیل شده است. برای ما که به "از دست دادن" عادت کرده ایم چندان سخت نیست. امید که دوستی های شکل گرفته از آن دوران، به بی تفاوتی و دشمنی تبدیل نشوند.
بی تا- بهنام
به بهنام قول دادهام سیاه ننویسم. راستش خودم هم موافقم. در مورد کافه تیتر، اگر چه مثل آن مردان ترکمن رمان"آتش، بدون دود" نادر ابراهیمی که به هنگام جنگ و وداع، به زنانشان می گفتند "فرزندم را با کینه بزرگ کن"، همیشه تلخی این حادثه را در قلبمان زنده نگاه خواهیم داشت، اما همه ماجرا در بستن کافه خلاصه نمیشود.
در کافه تیتر رفاقتهای زیادی شکل گرفت، دوستیهای کمتری رو به سردی رفت، روابط زیادی محک خوردند، تجربیات بسیاری آزموده شدند و باورهای خامی، پختند و سوختند.
کافه تیتر برای ما مرحله ای از زندگی بود که به تمامی آن را زیستیم و آن چه از آن دوران بدست آوردهایم، چراغ بقیه زندگی مان خواهد بود.
آدمهای تازه با دنیاهای بزرگ و کوچکشان و مقتضیات کاری نو در طول یک سال و نیم، شیوه زندگی، تفکر و برخورد اجتماعی ما را دگرگون کرد.
وقتی به آن دوران فکر میکنیم میبینیم فارغ از مشکلات مالی- که منطق آغاز کاری نو با بنیه اندک مالی بود- تجربه جدید و شیرینی را پشت سر گذاشتیم. آن چه از کافه تیتر نصیب ما شد خیلی بیشتر از چیزهایی بود که از دست دادیم.
در نگاه به دوران یک سال و چندی کافه، ندامتی، افسوسی و حسرتی جدی آزارمان نمیدهد و این خود، خوشبختی بزرگی است.
از کسی هم گلایهای نداریم و وقتی آدمها را در موقعیتهای دشوار زندگی امروز- خصوصا در فضای مصیبت بار فرهنگی- مرور میکنیم میبینیم نباید از کسی توقعی داشت. خودمان هم که همه تلاشمان را برای حفظ استقلال، آبرو و بودن کافه انجام دادیم، پس دیگر جای بحث و گلایهای نمی ماند.
امشب دوستان عزیز دوران کافه و قبل از آن، برنامه کوچک دوستانهای در یکی از کافههای شهر ترتیب دادهاند تا به یاد نشستهای کافه تیتر، دور هم جمع شویم. از همه آنها ودیگرانی که در این روزها با تلفن و نوشتن مطلب در وبلاگهایشان، به ما ابراز لطف کردند و یاد کافه خودشان را زنده نگه داشتند سپاسگزاریم.
کافه تیتر، امروز به یک سوپر مارکت تبدیل شده است. برای ما که به "از دست دادن" عادت کرده ایم چندان سخت نیست. امید که دوستی های شکل گرفته از آن دوران، به بی تفاوتی و دشمنی تبدیل نشوند.
بی تا- بهنام
10 نظرات:
بیتای عزیز
چه زیبا نوشتی. از تو و بهنام سپاسگزارم که به ما دستاوردهایتان را نشان دادید که البته بسی «گران بها» بوده اند.
کو کسی که نداند در به راه انداختن این کودک دو ساله چه رنج ها کشیده شد، ولی شاید همه به یکسان ندانند که بر شما در این دوران چه گذشت، چه تجربیاتی برایتان ببار آورد و چه تحولاتی را سبب شد. و چه خوب که این کودک را با کینه بزرگ نکنیم. تلخی حادثه همیشه در قلبمان می ماند. لازم است که هیچگاه فراموش نکنیم سبب نابسامانی ها را تا در آینده تکرار نکنیم آنها را. ولی کینه را در خود نگه نداریم و به کودکان مان انتقال ندهیم. کینه از درون ما را می خورد و خشم و انتقام برمی انگیزد که جائی برای شکوفائی خلاقیت و ذوق نمی گذارد.
به امید این که این نوپا، سرانجام بر روی پای خود بایستد و راه بیفتد.
کبری
توی عکسها، دنبال خودم گشتم... بودم! دلام گرفت.
تبریک و آروزی شادی همیشه.
زنده باشید
هر دو: بهنام-بیتا
سلام
من نه روزنامه نگارم و نه نویسنده، اما با کافه تیتر تو اینترنت آشنا شدم بخاطر جلساتیکه توش برگزار میکردین ، بارها ابتکار شما را به دوستانم نشان داده بودم، روزنامه نگارهایی که بخاطر تعطیلی روزنامه ها یه کار ابتکاری و خلاق شروع کردن و خیلی موفق هستن.
تصمیم داشتم هروقت راهم به تهران افتاد بیام و کافه تیتر رو ببینم اما ...
امروز یه سری به وبلاگتون زدم که متاسفانه این خبرو خوندم ، واقعا دلم به درد اومد....
نمیدونم چطور شد که تصمیم گرفتین دیگه ادامه ندین اما امیدوارم هرکجا باشین موفق باشین
زایش و رویش فلک دوار مستانه در پس دوباره ها هجوم می آورد
نوید شورانگیز بهار غوغایی بی کران در طبیعت می افکند
شادی نوروز باستانی دل هر ایرانی را مست می کند
تبریک و تهنیت نُقل مجلس این روزها می گردد
و من ترانه ی بهارم را می سرآیم
سبدی از نیلوفر و بنفشه در دستان قاصدک عشق می سپارم
تا به دست دلهای پرتپش بهاریتان برساند.
بهار ۸۷ بر شما مبارکباد
. سال نو مبارکی
Salam.
Age farsi neminevisam b bozorgi khodeton bebakhshid akhe ba mobile nazar midam.
Man az khanandegan taze weblog shoma hastam.
In post akhareton ye taasof b hamrah dasht. Motasefam.
Ye payam tabrik :sale no b hame cofe titriha m0barak.
Ye tamjid: shoma dostan gerami kheili khob minvisim.malome k jay galam ro dastaton pine baste.
Omidvaram k movafag va azad bashid.
Maham ye abhar-boys i darim k 1sal nashode dare monfael mishe.
Khoshhal misham b maham sar bezanid.
Abhar-boys.ir
abhar-news.blogfa.ir
mpns.parsiblog.ir
parsi-javan.blogfa.ir
موفق و پیروز باشید
درود بر شما:
چقدر دوست داشتم یه بار بیام کافتون ، البته مطمینم اگه نزدیک خونمون بودین کافتون میشد پاتوقم چون این روزا تحمل کردن جو بقیه کافه ها واقعا دشوار ِ اما کافه شما که از نوع فرهنگیش محسوب می شد حتما جای خوبی بود.
اما خوب اینجا جایی برای خوب ها نیست
.
.
.
یادم باشه از این به بعد هروقت فیلمی اکران شد ، کتابی چاپ شد ، نواری تکثیر شد ، کافه تیتر ای تاسیس شد و. . . حتما زود برم سراغش که هیچ تضمینی برای ماندگاریش نیست .
خدایا خودت آخر عاقبت ما رو به خیر کن.
آمین
.
.
.
دوستدار کافه ندیدتون (همون ندید بدید)
زینب
خیلی دوست داشتم یه بار بیام کافه تیتر ولی قسمت نشد...
هر دفعه اسمش رو میشنوم کلی حسرت می خورم...
سه نقطه...
همیشه با هم باشیم پیروز باشیم.
پاینده باشید.
ارسال یک نظر