صفحه اصلی | صفحه منو

با خومان و جهان روراست باشیم

این که باید برای پیشبرد جنبش سبز روی کمک بین‌المللی حساب کرد یا نه، چند وقتی است در شبکه‌های اجتماعی و محافل کوچک‌تر مطرح است. عده‌ای به محض این که این سئوال مطرح می‌شود می‌گویند نه ما هیچ کمکی نمی‌خواهیم و خودمان بلدیم «جنبشمان» را چگونه به سرانجام برسانیم. برای حسن ختام هم این جمله را چاشنی حرفشان می‌کنند که «ما را به خیر تو (جامعه جهانی/ غرب؟) امیدی نیست، شر مرسان.»


عده‌ای دیگر اما با حاشیه‌روی و هزار صغرا کبرا چیدن بالاخره یک جوری می‌گویند باید از غرب کمک گرفت. استدلال هم می‌آورند که «همه مبارزان گرفته‌اند. آقای خمینی و سایر انقلابیون ایران هم قبل از سال ۵۷ با رضا و رغبت از غرب کمک گرفتند و اصلا اگر این کمک‌ها نبود انقلاب پیروز نمی‌شد» و الخ.


با آنها که مخالف کمک‌ بین‌المللی هستند، کاری ندارم. روی سخن با آنهایی است که به هر صورتی دل به دریا می‌زنند و می‌گویند کمک می‌خواهیم؛ چرا که خواسته‌ها مشخص نیست. یعنی جنس و حدود و ثغور این کمک‌ها روشن نیست.


آیا ما می‌خواهیم جامعه بین‌المللی با حمایت مالی از رسانه‌های معترض از جنبش سبز حمایت کند و مثلا یک تلویزیون راه بیندازیم؟ الجزیره فارسی می‌خواهیم؟ می‌خواهیم بودجه در اختیار فعالان سیاسی، رسانه‌ای و حقوق بشر قرار گیرد تا بتوانند تمام نیرویشان را بر مسائل ایران متمرکز کنند؟ می‌خواهیم شمار جوایز بین‌المللی به فعالان ایرانی افزایش یابد؟ برای رفع فیلترینگ در ایران اقدامی اساسی انجام شود؟ اجازه اقامت فعالان در کشورهای امن تسریع و تسهیل شود؟ فشارهای سیاسی بر ایران افزایش یابد؟ تحریم‌ها تشدید شود (تازه در این مورد خاص باید ببینیم حاضر به پذیرش تبعاتش برای مردم ایران هستیم یا نه؟) و ...؟


خلاصه این که با بیان یک جمله کلی که «برای ادامه فعالیت باید واقع‌گرا بود و ما در دهکده جهانی زندگی می‌کنیم و همه باید به هم کمک کنیم»، چیزی مشخص نمی‌شود. به نظرم آنها که موافق همکاری مستقیم و غیرمستقیم جامعه بین‌الملل هستند باید به طور شفاف خواسته‌های احتمالی و حوزه‌هایی که می‌توان در آنها این همکاری‌های دو جانبه یا چندجانبه را داشت مطرح کنند و به بحث بگذارند تا بتوان به توافقی حداقلی دست یافت.


جامعه جهانی آنقدرها به ما زمان نمی‌دهد. وقت تنگ است. یک جایی باید تعارفات را کنار گذاشت و با زبانی جهانی و شفاف (بدون نیاز به رمزگشایی) خواسته‌ها را مطرح کرد، وگرنه این فرصت هم از دست خواهد رفت.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.