صفحه اصلی | صفحه منو

حزب‌الله «برند پوش» در «کافه تیتر» جعلی

در روزهای گذشته، رسانه‌های محافظه‌کار با آب و تاب از افتتاح کافه‌ای به نام «تیتر» خبر داده‌اند که «با حضور تعدادی از اهالی رسانه و خبر» آغاز به کار کرده است.


آن طور که در این خبرها آمده «این مجموعه فرهنگی - خدماتی قرار است با در اختیار گذشتن امکانات جانبی مربوط به مسائل خبری، مکانی آرامی را برای خبرنگاران بوجود آورد تا اهالی رسانه بتوانند در یک پاتوق ویژه به تبادل اطلاعات و مسائل تخصصی خبر عاری از هرگونه مسائل حاشیه‌ای بپردازند.»


حالا بماند که کدام «اهالی رسانه و خبر» در افتتاح این مکان حضور داشته‌اند و چه «امکانات جانبی» قرار است در اختیار «خبرنگاران» برای «تبادل اطلاعات و مسائل تخصصی» قرار گیرد، آن هم وقتی روزنامه‌ها و رسانه‌های مستقل در ایران اجازه فعالیت ندارند و خبرنگاران بسیاری یا در زندان‌ها هستند، یا به ناچار از کشور گریخته‌اند، یا شغلشان را تغییر داده‌اند و یا به سختی و با قبول خطرات بسیار کماکان به کار خبرنگاری در داخل ایران مشغولند.


مدتی بعد از راه‌اندازی کافه تیتر در اسفند ۱۳۸۴ از آنجا که جمهوری اسلامی نمی‌تواند هیچ نوع فعالیت مستقل و غیروابسته را تحمل کند، علاوه بر فشارهایی که سرانجام منتهی به تعطیلی کافه شد، کافه‌ خانه کتاب را در نزدیکی ما (صد متری) راه انداخت تا با ارائه «امکانات و تسهیلاتی» افراد را به آنجا بکشاند و کافه تیتر در حاشیه قرار بگیرد. اما با همه امکاناتی که داشت موفق نشد گوی سبقت را از کافه تیتر ۲۹ متری، که یک کولر و بخاری و حتی تهویه درست و حسابی هم نداشت برباید.


از همان روز راه‌اندازی کافه خانه کتاب، مشخص بود که ایده راه‌اندازی یک پاتوق فرهنگی آن‌چنان جذاب است که حتی ارشاد را هم به وسوسه انداخته است.


به هر حال ما به خاطر طول عمر کوتاه کافه و فشارهایی که بود نتوانستیم به لحاظ حقوقی امتیاز کافه تیتر را ثبت کنیم و اگر چه امتیاز معنوی آن متعلق به ماست، اما نمی‌توانیم از افرادی که در ایران دست به این اقدام زده‌اند شکایت کنیم و حتی اگر هم می‌توانستیم فکر نمی‌کنیم راه به جایی می‌برد.


افتتاح مکان یادشده در ایران، هر چند دزدی آشکار یک ایده و برند است و محافظه‌کارانی که ادعای پایبندی به اصول مذهبی و اخلاقی را هم دارند، به عنوان یک عمل غیراخلاقی نباید دست به چنین اقدامی می‌زدند، اما چندان هم بد نیست.

افتتاح این محل نه تنها تائیدکننده موفقیت فعالیت‌های کافه تیتر اصلی از سوی تعطیل‌کنندگان آن است بلکه نشان می‌دهد نسل جدید محافظه‌کاران هم متاثر از همان ایده‌ها است.


نسل جدید محافظه‌کاران که ساعت‌های زیادی را پای کامپیوتر می‌گذراند، حالا با هر هدفی که باشد، کم کم مجبور است از ایده‌هایی که متعلق به دنیای جدید است استفاده کند، یا دست‌کم تحت تاثیر این ایده‌ها قرار می‌گیرد. استفاده از کافه به جای قهوه‌خانه که مکانی مدرن‌تر است و تنها متعلق به مردان نیست را باید به فال نیک گرفت، حتی اگر بر مبنای غصب صورت گرفته باشد.


جمهوری اسلامی که در وارونه‌سازی و مصادره به مطلوب کردن، ید طولایی دارد، آرام آرام و بدون این که بفهمد از درون از طریق همین اقدامات، به خودش ضربه می‌زند.


این روزها وقتی در توئیتر و فرند فید، نوت‌های نسل جدید «حزب‌الله» را می‌خوانید، می‌بینید که حتی در مکه هم دنبال فروشگاه «منگو» هستند، عاشق استفاده از برندهای معروفند، آیفون‌ها و آی‌پدهایشان را به رخ هم می‌کشند، آرزو می‌کنند روزی در خیابان شانزه لیزه قدم بزنند و در کافه‌های زیبای پاریس قهوه بنوشند و از همه جالب‌تر این‌که روابط دختر و پسرهای «حزب‌اللهی» در فضای مجازی آنچنان گسترده و باز است که اگر چند اصطلاح مذهبی را از میان جملاتشان حذف کنید، باورتان نمی‌شود که چه افرادی و با چه تفکری این جملات را با یکدیگر رد و بدل می‌کنند.


به هر حال ما راه‌اندازی «کافه تیتر» جعلی را هم به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم دست‌کم برای افرادی که در آنجا حضور می‌یابند، «مکانی آرام» فراهم شود و شاهد اثرات این نوع فضاها در عرصه‌های دیگر باشیم.

2 نظرات:

Farbud گفت...

یاد کافه‌تون بخیر

ناشناس گفت...

پاتوق فرهنگی؟!! اینها؟‌ کدوم پاتوق و کدوم فرهنگ؟ آدمایی که امر اینارو می برن کجا
از فرهنگ و تبادلش چیزی می دونن؟ کافه تیتر مال اینا نمی شه

ارسال یک نظر

آرشیو

درباره کافه تیتر

عکس من
ما؛ یعنی بهنام و بی تا، بعد از روزها بیکاری تصمیم گرفتیم شغل و البته علاقه خودمون رو اینجوری دنبال کنیم:کافه؛اون‌هم، تیتر. این کافه۱۵تیرماه سال ۱۳۸۶به دستور پلیس امنیت ایران پلمب شد.